انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران (برلین)
www.iranianoralhistory.de

اکبر اعتماد
تولد: 1310 خورشیدی/ همدان

پیشینه فعالیت:
-سازمان دانش آموزان حزب توده ایران (1331-1329)
-رئیس بخش حفاظت راکتورها در انستیتو فدرال تحقیقات راکتور در Wuerenlingen در سوئیس (1342)
-مشاور طرح ساختمان راکتور اتمی در دانشگاه تهران (1345-1344)
-معاون علمی و تحقیقاتی وزارت علوم و آموزش عالی (1348-1347)
-رئیس دانشگاه بوعلی سینا (همدان)، (1353-1351)
-رئیس سازمان انرژی اتمی ایران (1357-1353)
-کارشناس و مدیر مؤسسه ""Energium لوکزامبورگ و پاریس (1368-1362)
-تحصیلات: دکتر فیزیک هسته ای از دانشگاه لوزان، سوئیس (1342)
-مهاجرت سیاسی: از سال 1358 در فرانسه








زبان مصاحبه: فارسی
محدودیت انتشار مصاحبه: ندارد
محل مصاحبه: فرانسه / پاریس
تاریخ مصاحبه: 138
8
مدت زمان مصاحبه: 13 ساعت فیلم ویدیوئی
مصاحبه کننده: حمید احمدی

انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران (برلین) تقدیم می کند
از سری فیلم های موضوعی درباره ی تاریخ شفاهی ایران در قرن بیستم
تاریخچه پیدایش و سمت گیری برنامه انرژی اتمی ایران
به مناسبت صدور نخستین فرمان محمد رضا شاه در 18 اسفند 1352

گفتگوی تاریخ شفاهی حمید احمدی با اکبر اعتماد پایه گذار و اولین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران

توضیح مختصر درباره  Mediaplayer استفاده شده در اینجا
بخش 1: اولین پرسش من [حمید احمدی] از شما [ اکبر اعتماد] این است: برنامه انرژی اتمی که شاه مورد نظرش بود، چه هدفی را در ذهن
خودش برای استفاده از انرژی اتمی داشت؟ کشوری که در آن زمان می‌توانست با تولید فرآورده‌های نفتی در بخش‌های متعددی بهره‌مند شود.
کشوری که شش میلون بشکه نفت در روز تولید می کرد، توان تولید بنزین را نداشت. دنبال کردن برنامه انرژی اتمی چه مایه فکری در ذهن شاه
بود؟ آیا او واقعاً به دنبال انرژی اتمی برای کارهای تسلیحات نظامی اتمی بود؟ من از شما خواهش می کنم به عنوان کسی که اولین مسئول
سازمان انرژی اتمی ایران بودید، به طور مشخص در همین رابطه توضیح بدهید تا بیننده ی خاطرات شما بتواند تصویری از واقعیت مسایل آن دوران
داشته باشد.
پاسخ اکبر اعتماد در این رابطه: روزی از من می خواهند که بیایم رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بشوم. پیش از تأسیس سازمان انرژی اتمی
ایران، وزارت نیرو در زمینه انرژی اتمی با یک شرکت آمریکایی قرارداد بسته بود و با ایجاد سازمان انرژی اتمی، آن قرارداد را فسخ کردیم. این
سئوالی که شما الآن مطرح می کنید، [که پشت فکر شاه چه بود؟] در آن روزها در ذهن من هم بوجود آمد و دفعه اول با هویدا نخست وزیر
صحبت کردم و از او پرسیدم آیا شما اطلاع دارید که اعلیحضرت چه خواستی از برنامه اتمی دارند؟ او جواب داد من اصلاً نمی دانم. در رابطه با
مسئولیت و وظایف سازمان انرژی اتمی ایران متنی را تنظیم و در تاریخ 17 اسفند 1352 به امضاء شاه رسید. متن فرمان دوم مربوط به 29 مرداد
1353 است. این دو متن را دارم. این دو متن در فیلم گفتگو نشان داده شده است.

بخش 2:
صحبت کردن با شاه کار آسانی نیست و نمی دانید، آن جوابی را که به شما می دهد واقعیت دارد یا نه؟! من فکر کردم که باید یک زبان مشترک
بین شاه و خودم ایجاد کنم. برای ایجاد زبان مشترک لازمه اش این بود که شاه درباره دانش مربوط به مسایل انرژی اتمی اطلاعاتی به دست
بیاورد. در برابر پیشنهاد من، شاه موافقت کرد و بعد از آن، بعد از ظهر یک روز در هفته به مدت شش ماه می رفتم به کاخ سلطنتی و این کار
انجام می گرفت. بعد از شش ماه، گفتم: اعلیحضرت الآن ما زبان مشترک درباره این تکنولوژی پیدا کردیم. از شما یک سئوال اساسی دارم و این
سئوال را برای من روشن بفرمایید، برای اینکه، تولید برق یک تکنولوژی می خواهد و تولید سلاح هسته ای یک تکنولوژی دیگری می خواهد. و
البته، بعضی چیزهای شان مشترک است و در بعضی چیزهای دیگر مشترک نیستند و الآن شما همه این ها را می‌دانید، حالا روشن بفرمایید
که توقع شما از من چیست؟ تقریباً سه ساعت در آن روز در زمینه های مسائل منطقه و غیره صحبت شد. در پایان صحبت آن روز، از اعلیحضرت
پرسیدم: پیش فرض اینکه ما برویم به طرف استفاده نظامی از انرژی هسته ای هست یا نه؟ شاه قدری فکر کرد و به انگلیسی گفت:
(چرا نه؟) یعنی این استراتژی پشت فکر شاه بود و هیچوقت آن را رد نکرد که ایران نمی‌خواهد ... دیگر این موضوع برای من روشن شد و یک
کلمه دیگر با شاه صحبت نکردم. بعد از این مذاکره با شاه، من به خودم گفتم که حالا وظیفه من در این سازمان چیه. یعنی هر روزی که شاه مرا
صدا کرد و گفت، بمب اتم می خواهیم، من باید آماده باشم که مثلاً ظرف شش ماه و در نهایت تا یک سال بعد، آن را تحویل بدهم. انگلیسی ها
یک اصطلاحی دارند که می گویند: I had to deliver (باید تحویل بدهم) یعنی این وظیفه من بود. برای اینکه این کار را بکنم از روز اول فشار را
گذاشتم روی کار تحقیقات و تکنولوژی های مختلف. در آن زمان، در سازمان انرژی اتمی معاونت تحقیقاتی وجود نداشت و آن را زیر نظر خودم
بوجود آوردیم. هر نوع تحقیق که پیشنهاد می کردند، قبول می کردم، مثلاً جدا کردن ایزوتوپها که به غنی سازی مربوط می شود و در این زمینه دو
سه تا طرح داشتیم. در آن زمان رفته بودیم در پی غنی کردن اورانیوم با جدیدترین تکنولوژی یعنی غنی سازی اورانیوم بوسیله لیزر پرقدرت. در آن
زمان حدود 300 تا 400 نفر محقق در داخل کشور داشتیم و حدود یک هزار نفر را برای تحصیل در زمینه‌هایی که مربوط به نیازهای ما بود به خارج
کشور فرستادیم. بنابراین، حدود 10 سال بعد یعنی مثلاً سال 1367 خورشیدی و حداکثر تا سال 1370 خورشیدی، هر سلاحی از ما می
خواستند می توانستیم بدهیم.
سازمان انرژی اتمی، یک سازمان پرقدرتی شده بود که می توانست تمامی برنامه های اتمی را به هر نحوی که هست، انجام بدهد. ضمناً،
سازمان انرژی اتمی مشمول محاسبات عمومی کشور نمی شد و در سال های آخر قبل از انقلاب، سالانه سه میلیارد دلار هزینه سازمان انرژی
اتمی کشور بود [یعنی حدود 15 درصد درآمد نفت آن ایام حدود 20 میلیارد دلار در سال بود].

بخش 3:
پس از خاتمه جنگ ایران و عراق و در زمان رئیس جمهوری رفسنجانی در سال 1368 بود که تصمیم می‌گیرند که برنامه انرژی اتمی [قبل از
انقلاب] را ادامه بدهند. چندین جلسه با من [دکتر اعتماد] در خارج کشور نمایندگان جمهوری اسلامی ملاقات می‌کنند تا مرا راضی کنند که برای
این کار به ایران برگردم و این برنامه را دنبال کنم. توضیحات دکتر اعتماد درباره عدم پذیرش پیشنهاد نمایندگان جمهوری اسلامی که چندین بار با او
در سوئیس ملاقات و مذاکره می نمایند.
در سازمان انرژی اتمی، سه نسل کارشناس می شود تشخیص داد. آن متخصصین و کارشناسانی که در آن چند سال قبل از انقلاب در سازمان
کار می کردند یعنی نسل  اول. و نسل دوم یعنی آن حدود هزار نفری که برای تحصیل در رشته های مختلف به خارج کشور فرستاده بودیم و
بورس های وحشتناک می دادیم. بعد از انقلاب، تعدادی از این هزار نفر به ایران برگشته بودند و گویا انقلابی شده بودند و این ها نسل دوم را
تشکیل می دادند و آدم های واردی بودند. نسل سوم آنانی هستند که در دانشگاه مهندسی شریف یا دانشکده پلی تکنیک تهران یا از دانشگاه
فنی تهران فارغ‌التحصیل شدند و اینان جوانان بسیار درخشان و بسیار هم خوب تحصیل کرده اند. تعدادی از آن افراد نسل دوم در واقع توانستند
نسل سوم را وارد کار کنند. اینان جوانان 30 تا 40 ساله می توانند باشند.
طرح مسئله دیگری که از سوی دکتر اعتماد مطرح شده درباره کسانی است که برای سوء استفاده های مالی از سازمان انرژی اتمی ایران به
طور غیر مستقیم به او مراجعه می کردند صحبت می کند. مانند ارتشبد خاتم فرمانده وقت نیروی هوایی ایران و شوهر خواهر شاه و یا ارتشبد
فردوست رئیس بازرسی ویژه کشور و دوست نزدیک شاه به عنوان نمونه اشاره شده است.
در این بخش یک بحث و گفتگوی انتقادی در خصوص نادرست بودن سیاست برنامه انرژی اتمی در ایران از آغاز تا کنون از جانب حمید احمدی به
میان کشیده می شود:  
شاه تصمیم می گیرد یک نیروگاه اتمی در کشور ایجاد کند تا کمکی باشد برای تولید برق یا کشاورزی و چه هزینه های سرسام آوری هم صرف
شده است. آقای دکتر اعتماد حاصل آن تا امروز چه بود؟
بعد از گذشت 35 سال از آن تاریخ که قرار بود سازمان انرژی اتمی مثلاً در زمینه تولید برق حتی برای 5 روستا هم نتوانست برق تولید نماید. من
به عنوان یک تاریخ نگار می‌خواهم به این مسائل نگاه کنم و بپرسم چه پاسخی برای تاریخ دارید؟

بخش 4:
توضیحاتی درباره قرارداد ساختن نیروگاه بوشهر توسط آلمانی ها و چگونه در دوره حرکت جنبش انقلابی در ایران در پاییز سال 1357 یعنی زمانی
که کشتی ها دستگاه ها و  ابزارهای مربوط به این نیروگاه بوشهر را تا خلیج فارس آورده بودند، از ورود به اسکله خودداری نمودند و بعد از مدتی
ماندن در دریا، به آن ها دستور داده شد که برگردند. بدین ترتیب دولت آلمان بعد از انقلاب از دادن این تجهیزات که دولت ایران هم قبلاً پول کلیه آن
ها را پرداخته بود، عملاً تحویل داده نشد. شرح مفصل آن در این بخش آمده است.
جمهوری اسلامی بعد از جنگ که امکان ادامه مجدد فعالیت برنامه اتمی با دولت آلمان را از دست داده بود، اول به سراغ آرژانتین رفت و موفقیتی
به دست نیامد. و بعد از آن، به سراغ روس ها رفتند. نقش روس ها و بازی های آن ها برای اتمام نیروگاه بوشهر که تا کنون حدود 20 سال طول
کشیده است، به تفصیل توضیح داده می شود.
این فیلم گفتگو شامل 4 بخش است.
شرح این 4 بخش فیلم گفتگو به ترتیب زیر است :
Copyright © 2000-2016 by Hamid Ahmadi 
why not?
برای آشنائی با ترکیب 115 شرکت کننده در برنامه تاریخ شفاهی ایران که
دکتر اکبر اعتماد یکی از شرکت کنندگان در  این مجموعه بوده، لطفاً این جا را کلیک کنید.